مشاوره پولی!
با هم دعوایشان شده بود و داماد جوان هم طبق قرار آخر مراسم عقد که بهشان گفته بودم: دعوایتان شد جای خانه ی پدر و مادر بیایید همین جا و آشتی کنید، زنگ زده بود برای درد دل!
خانم منشی باصفای ما هم خیلی سریع برایش قیمت مشاوره تعیین کرده و داماد جوان هم راضی شده بود به ادامه ی اختلاف تا پرداخت هزینه ی مشاوره!
دوباره هر چه تماس گرفت که بیایید مشکل را حل کنید بی خیال حق مشاوره، نیامد که نیامد...زیرنویس:هر چه فکر می کنم و هر چه بیشتر عقد می خوانم، بیشتر به این نتیجه می رسم که پیش از هر ازدواجی باید طرفین ساعتی بنشینند و یاد بگیرند که چه انتظاراتی از هم داشته باشند و چه انتظاراتی را برای هم برآورده کنند.
ازدواج کرده ها هم انگار باید چند ماه یکبار رفرش شوند و نقاط ضعف و قوت رفتارهایشان به رخ کشیده شود.
تصمیم گرفته ام در اسرع وقت همه زوج هایی را که عقد ازدواجشان در دفترم ثبت شده، جمع کنم و جدا جدا برایشان کلاس مشاوره بگذارم_البته اگر وقت یاری کند_.
کاش می شد همه جوانهای دم بخت را قبل از اینکه همسری انتخاب کنند نشاند و برایشان از چگونه انتخاب کردن و چگونه زندگی کردن گفت...