لحظات استجابت دعا با لگد!
آقا و خانم بدون همراهی اقوام آمدند تا عقدشان خوانده شود.نشستند روبرویم و کلی توضیح دادم که این لحظات دعا مستجاب است و از این حرفها.
صیغه عقد را با مخلفاتش خواندم و بعد از آخرین کلمه تا گفتم((مبارک باشه)) یکدفعه آقا به سمت خانم حمله کرد و خانم فرار کرد!
باورم نمیشد.آمدم من هم از اتاق فرار کنم که شاهد ادامه ماجرا نباشم.تا به خود جنبیدم آقا چند بار محکم روی پای خانم کوبید و هر دو انگار نه انگارکه اتفاقی افتاده ایستادند روبرویم و آقا گفت((ببخشید حاج آقا یک رسم بود که باید انجام می شد!))
اگر هر کدام از زوجین می توانست زودتر روی پای دیگری بکوبد تا آخر عمر حرف او به کرسی می نشست!حالا لحظات استجابت دعا با لگد سپری شد به درک، مهم این بود که آقا محکم توانست پای خانم را لگد کند!
زیرنویس:چه اعتمادی است به مردی که از لحظه اول زندگی می خواهد با لگد حرفش را به کرسی بنشاند؟